تنزیل ناظر به ظاهر دانی و عالی قرآن است که با تفسیر می توان آن را فهمید و دانست؛ اما تاویل به معنای ارجاع چیزی به اصل و حقیقت آن، ارتباطی با تفسیر و ظواهر یا حتی بطون قرآن ندارد؛ بلکه تاویل آیات قرآنی، به معنای آشکار شدن حقیقت و اصل چیزی است. از همین روست که نمی توان آن را درس و بحث به دست آورد.
تاویل قرآن همانند علم غیب در اختیار خدا و منحصر به اوست؛ اما مظاهر اتم و اکمل آن از جمله معصومان(ع) عالم به تاویل بلکه تاویل گران هستند؛ یعنی همان طوری که خدا علم غیب را در اختیار «مرتضی» خویش می گذارد(جن، آیات 26 و 27)، هم چنین علم تاویل را به کسانی داده که وسائط فیض الهی و قبل از قرآن بلکه حقیقت قرآن هستند؛ زیرا حقیقت نوری آن، اولین فیض الهی و تجلیات خداوندی، و وسائط فیض او هستند که شامل خود قرآن نیز می شود.
از نظر قرآن، هر کسی که تنزیل یعنی همین قرآن ظاهری را پذیرفت و به آن ایمان آورد، مسلمان و پاک است و کسی نمی تواند آنان را بکشد؛ اما عالمان تاویل که معصومان هستند، می توانند همین مسلمانان ظاهری را به عنوان مشرکان تاویل بکشند؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) ناکثین و مارقین و قاسطین را به عنوان مشرکان و کافران به تاویل کشت و علیه آنان اعلان جهاد کرد.
در روایتی از امام زین العابدین علیه السلام نقل شده که ایشان فرمودند: روزى بند کفش پیغمبر صلى الله علیه وآله کنده شده بود. حضرت آن را به امیرالم?منین علیه السلام دادند تا تعمیر کند. سپس خودشان در حالى که به یک پایشان کفش و پاى دیگرشان برهنه بود در جمع اصحاب حاضر شدند.
آن روز در مسجد افراد زیادى، از جمله، ابوبکر و عمر و بسیارى دیگر از اصحاب حضور داشتند. پیامبر صلى الله علیه وآله رو به آنان کرده و فرمودند: اِنَّ مِنْکُمْ مَنْ یُقاتِلُ عَلَى التَّأْویلِ کَما قاتَلَ مَعى عَلَى التَّنْزیلِ؛ در میان شما کسى هست که بعد از من «قتال على التأویل» خواهد کرد همانگونه که همراه من «قتال على التنزیل» کرده است.
ابوبکر س?ال کرد: اَنَا ذاکَ، آیا آن کسى که بر تأویل جنگ خواهد کرد، من هستم؟
پیامبر صلى الله علیه وآله فرمودند: نه، تو نیستى.
عمر س?ال کرد: آیا آن شخص من هستم؟
پیامبر صلى الله علیه وآله باز هم فرمودند: نه، تو نیستى.
اصحاب ساکت شدند و به یکدیگر نگاه کردند.
پیامبر صلى الله علیه وآله فرمودند: وَ لکِنَّهُ خاصَفَ النَّعْلَ وَ اَوْمَأَ بِیَدِهِ اِلى عَلىٍّ علیه السلام ؛ کسى که بر «تأویل» خواهد جنگید همانى است که الآن کفش مرا پینه مىزند؛ و اشاره به امام على علیه السلام کردند، در حالى که آن حضرت مشغول پینه زدن کفش پیامبر صلى الله علیه وآله بود.(بحارالانوار، ج 32، باب 7، روایت 260.)
این گونه است که مسلمانی چون طلحه و زبیر لقب «امامان کفر» بر اساس تاویل گرفتند، در حالی که آنان روزگارى از اصحاب خاص پیامبر صلى الله علیه وآله بودند؛ چرا که زبیر کسى است که سالها در جهاد در کنار رسول الله (ص) شرکت کرده و پیغمبر صلى الله علیه وآله براى او و شمشیرش دعا کرده بود؛ اما روزگارى نیز در مقابل جانشین آن حضرت ایستاد ملقب به امام الکفر شد.